ماجرا از چه قراره؟
اگر در وب فارسی در مورد تولید محتوا یا بازاریابی محتوایی سرچ کنید، لینک های بسیار زیادی در صفحهی سرچ شما ظاهر میشوند که نشان میدهد سایت های بسیاری در مورد تولید محتوا، ضرورت، آموزش و گرفتن پروژه های مربوط به این بخش فعالیت میکنند. اما در مورد اینکه چه برندهایی و چگونه توانسته اند با استفاده از این راه به موفقیت برسند، کمتر مقاله ای میشود پیدا کرد. اگر برای طراحی استراتژی بازاریابی محتوایی کسب و کار و برند خود یا شرکتتان به دنبال مثال ها و ایده های کاربردی که امتحانشان را پس داده اند میگردید از خواندن این مقاله سیر نخواهید شد.
بازاریابی محتوایی چیست؟
قبل از هرچیز بیایید یک بار دیگر تعریف بازاریابی محتوایی را طبق آنچه سایت موسسه بازاریابی محتوایی ارائه داده باهم مرور کنیم: بازاریابی محتوایی یک استراتژی بازاریابی است که بر تولید و انتشار محتوای ارزشمند و مرتبط با محصول یا خدمات به صورت منظم و مداوم تولید میشود. هدف از این کار جذب و حفظ مخاطبان هدف و در نهایت هدایت آن ها به انجام کاری است که برای کسب و کارمان مفید است.
در واقع به جای اینکه بلند گو را بردارید و مداوم از محصول یا خدماتتان تعریف کنید درباره چالش های مخاطبتان که مرتبط با خدمات شماست صحبت میکنید و به او کمک میکنید تا مشکلات خود یا شرکتش را حل کند. و چه کسی بهتر از شما برای گرفتن خدمات در این زمینه؟
اگر می خواهید با استراتژی های بازاریابی دیگر همراه با مثال آشنا شوید کلیک کنید |
نمونه های موفق بازاریابی محتوایی
راستش را بخواهید خیلی از کسب و کارها به ویژه کسب و کارهای کوچک علی رغم تمایل زیادی که به استفاده از بازاریابی محتوایی دارند اما دقیقا نمی دانند برای این منظور چه کارهایی را و چطور باید انجام دهند. برای همین هم در دام همان بلند گو و جار زدن نام محصولشان میافتند. برای رهایی از این دام بهتر است تا به نمونه های موفق بازاریابی محتوایی از زمان تولد این استراتژی تا اکنون نگاهی بیندازیم و سعی کنیم ایده هایی را با اتکا با اصولی که برای برندهای دیگر پاسخ داده اند متناسب با شرکت خودمان طراحی و اجرا کنیم.
1-قصه بازاریابی محتوایی انتشارات فیورو
چیزی که فیورو را از رقبایش متمایز کرد این بود که در واقع سعی نکرد چیزی بفروشد. یا یک کاتالوگ تبلیغاتی مستقیم باشد؛ به جای آن سعی کرد تا به مشتریان آموزش دهد و بین شرکت ها و مخاطبان هدفشان رابطه ای مطلوب برقرار سازد.
اولین نسخه ای از این مجله را جان دییر در سال 1895 ( حدود 130 سال پیش) منتشر کرد. در این مجله اطلاعات و آموزش هایی به کشاورزان داده میشد تا بتوانند بهره وری و محصولاتشان را توسعه دهند. اما برخلاف نشریات تبلیغاتی دیگر سعی نکرد تا مستقیما محصولات جان دییر را بفروشد بلکه به جای آن مطالب مفید، مرتبط و با ارزشی را برای کشاورزان تولید و منتشر کرد. و این کار در سال های بعد تبدیل شد به اساس استراتژی بازاریابی محتوایی.
این مجله به کمپانی تولید تراکتور کمک کرد تا ارتباط عمیقی با مخاطبان خود بسازد. موفقیت این نشریه چشمگیر بود در سال 1912 توانست 4 میلیون مشترک را برای خود به ثبت برساند. علی رغم محدود شدن رسانه های چاپی فیورو هنوز 1.5 میلیون مشترک در بیش از 40 کشور دنیا دارد. راستش را بخواهید به نظر من در عصر دیجیتال این عدد موفقیتی بزرگتر از 4 میلیون مشترک در قرن گذشته به حساب میآید.
2-قصه بازاریابی محتوایی کمپانی میشلن
در بازاریابی تقلید کردن کار بدی نیست؛ البته اگر اصولی و آگاهانه باشد. شاهد این مدعا هم کتابچه راهنمای میشلن است. شرکت فرانسوی تولید تایر میشلن با دیدن موفقیت فیورو دست به بازاریابی محتوایی به سبک فیورو زد. البته میشلن تنها تقلید نکرد بلکه داستانی متناسب با خودش را ساخت. آن ها یک کتاب 400 صفحه ای از تمام اطلاعاتی که راننده ها به آن نیاز داشتند گردآوری و منتشر کردند. قبل از اینکه ادامه مطلب را بخوانید چند لحظه چشمانتان را ببندید و خود را جای تیم تولید محتوای میشلن در سال 1900 بگذارید، شما چه اطلاعاتی را در این کتاب قرار میدادید؟
اطلاعات کتابچه میشلن شامل فروشگاه های لوازم یدکی، رستوران های بین راهی، هتل ها همراه با نکات آموزشی کاربردی و مفید برای یک سفر حرفه ای بود.
حالا بیایید کمی به ابعاد جذاب تر این استراتژی مارکتینگ فکر کنیم. تصور کنید این کتابچه آنقدر مشهور شده بود که خیلی ها نام آن را به عنوان مرجعی برای رتبه بندی رستوران های بین راهی میشناختند در حالی که نمی از ارتباط بین آن و شرکت تایر سازی بی خبر بودند. عجیب نیست اگر این کتابچه خود منبعی درآمدی برای میشلن تبدیل شده باشد.
در سالی که اولین نسخه از میشلن چاپ و توزیع شد تنها 2.200 خودرو در جاده های فرانسه تردد میکردند. مالکان کمپانی میشلن بلندپروازانه 35.000 نسخه از کتابچه راهنمای خود را رایگان در بین مردم توزیع کردند. دقت کنید که این راهنما تایر های میشلن را نمی فروخت. اما مردم را به تشویق می کرد تا سفر کنند. و طبعا تمام مسافران دیر یا زود به لاستیکی برای خودرویشان نیاز پیدا میکردند. میشلن پیش بینی کرده بود هنگامی که این اتفاق رخ دهد مردم لاستیک میشلن را انتخاب کنند. در واقع میشلن این قدرت را پیدا کرده بود که نام خود را در کتابچه راهنمایی که دست مردم بود در صدر و بهترین نقطه قرار دهد و شاید حتی برخی رقبایش را در آن دفترچه گم کند.
3-داستان بازاریابی محتوایی سیرز Sears
همانطور که میدانید سیرز یک کمپانی خرده فروشی در ایالات متحده است. اما دلیل اینکه اینجا از سیرز حرف میزنیم بر میگردد به دهه 1920. زمانی که اینترنت نبود اما رادیو و مارکتینگ بود. پس یک فروشگاه لوازم خانگی زمانی برای تبلیغات در رادیو را می خرد تا به مشتریانی در صنعت کشاورزی دسترسی پیدا کند. اما نه برای معرفی یک محصول؛ آن ها اطلاعاتی را در اختیار کشاورزان قرار میدادند تا به آن ها در مدیریت بحران کاهش تورم کمک کند. این یکی از اولین مثال های تلاش یک کمپانی برای به دست گرفتن رهبری بازار به حساب میآید.
تا سال 1924 این بخش به قدری محبوب شده بود که سیرز ایستگاه پخش رادیویی خود را احداث کرد. حدس بزنید چه اتفاقی افتاد؟
فروش رادیو در این فروشگاه به یکی از پرفروش ترین کالاها تبدیل شده بود. مردم رادیو می خریدند تا برنامه ای که در اصل برای توسعه فروش محصولات سیرز تهیه شده بود گوش کنند.
4-ماجراهای بازاریابی محتوایی Dunzo
دونزو یک استارتاپ در حوزه ارسال و تحویل کالا است که از یکی از شهرهای هند کار خود را شروع کرده اما حالا دیگر یک یونیکورن محسوب میشود.
این اپلیکیشن تحویل در بازاریابی محتوایی در شبکه های اجتماعی عملکرد خوبی را ثبت کرده است.
محتوای آن ها شامل همه چیز می شود از مِیم های هنرپیشه های معروف تا عیدجشن پاک. آن ها توانسته اند با این استراتژی بدون صرف هزینه زیاد توسط طیف گسترده ای از مردم دیده شوند. اما آن استراتژی چه بود؟ آن ها در موضوعاتی که به صورت ویروسی منتشر میشود تمرکز کرده بودند. در مورد آن ها محتواهایی سریع را منتشر میکردند و به نوعی آن را به دونزو ربط می دادند.
پست بالا محتوایی است که با گیر کردن یک کشتی در کانال سوئز شوخی کردند.
5-استراتژی بازاریابی محتوایی colgate
کالگیت برند محصولات مربوط به سلامت دهان و دندان و بهداشت شخصی است که سایتی برای ارائه مطالب مرتبط با سلامت دهان و دندان دارد. محتواهایی شامل ویدیو، آموزش های کاربردی و بیش از 400 مقاله.
این شرکت در واقع استراتژی را اتخاذ کرده که در آن یک برند تصور می کند یک ناشر تخصصی است. و اطلاعات و مطالب غنی خود را در تولید محتوای ارزشمند و مفید برای بازاریابی محتوایی استفاده می کند.
این روش بازاریابی محتوایی برای کسب و کارهای کوچک هم مناسب است. این مجموعه ها می توانند تجارب و دانش خود را در قالب ایجاد بلاگ، خبرنامه، کتاب های الکترونیکی و روش های دیگر تولید و منتشر کنند.
6-استراتژی بازاریابی محتوایی Sisters from AARP
این سازمان یک اجتماع ویژه خانم های سیاه پوست است. و با آن ها درباره مسائلی مثل سلامت، ثروت، روابط، موسیقی، فیلم، ایمان و … ارتباط برقرار می کند. این سایت به آنها مکانی امن را پیشنهاد می دهد تا درآن دور هم جمع شوند و درباره این موضوعات صحبت کنند و از نسل های مختلف با هم ارتباط بگیرند.
جالب است بدانید که این مجموعه جایزه بازاریابی محتوایی را به خاطر محتواهای ویژه ای که در موضوعات محتلف و با سبک و صداهای مختلفی که پوشش داده دریافت کرده است.
7-داستان استراتژی محتوایی Airbnb
شرکت airbnb که خدمات اجاره برای سفرهای تفریحی ارائه میدهد همراه با یک پرسشنامه کوتاه که با کمک طراحان شرکت دومینو طراحی شده بود مخاطبانش را به چالش کشید. این پرسشنامه به آن ها کمک می کرد تا سلیقه ی طراحی مشتریانشان را دریابند.
این کار ظاهر ساده ای داشت اما هدف های جالبی پشتش بود. به عنوان مثال برای مالکان خانه هایی که قصد داشتند فضای خانه شان را تغییر دهند راهکارهایی ارائه می داد. همچنین به مشتریانی که به این پرسش نامه پاسخ داده بودند اقامتگاه هایی را مطابق با سلیقه شان پیشنهاد می کرد. در نهایت هم مخاطبین خودش را به وب سایت دومینو منتقل می کرد تا مثال های بیشتری از فضاهایی ببینند که مورد پسندشان بود.
اگر شما هم قصد داشتید تا محتواهای تعاملی را برای مجموعه تان ایجاد کنید. به خاطر داشته باشید که محتوایتان (مثل پرسشنامه) باید کوتاه، شفاف و مطابق با سلیقه طیف گسترده ای از مخاطبانتان باشد. این استراتژی یک نکته دیگر را هم در خودش داشت و آن این بود که چطور می توان با مجوعه های دیگر به صورت مشترک یک کمپین بازاریابی محتوایی را پیاده سازی و اجرا کرد.
8-گروه رسانه و خدمات کسب و کار COX
این شرکت یکی از شرکت های بزرگ تبلیغات و چاپ و تولید محتوای آفلاین و دیجیتال جهان است.
یکی از کمپین هایی که برای Cox موفقیت بسیار زیادی را به ارمغان آورده کمپین Success Kit است. اتفاقی که در سطح اول این کمپین میافتد راهنمایی و حمایت از کسب و کارهاست اما در همین روند COX باشرکت های کوچک و متوسط در حال رشد ارتباط مثبت و با کیفیتی برقرار میکند.
نتیجه چنین استراتژی این شده است که این سایت طی یکسال 5000 بازدید گرفته که از این تعداد COX2000 مشتری جذب کرده است.
خلاصه اینکه
بازاریابی محتوایی یک روش قدرتمند بازاریابی است. به گونه ای که میتواند یک کسب و کار کوچک محلی را به یک یونیکورن تبدیل کند به شرط آنکه طبق هویت برند و متناسب با مخاطبان هدفتان با دقت و مطالعه برنامه ریزی و طراحی شود اما اگر برای استفاده از این روش بلندگو (یا شاید اکانت اینتساگرام شرکت) را بردارید و مدام اسم خود و محصولتان را فریاد کنید نباید منتظر نتیجهی چشمگیری باشید چرا که این روزها همه این بلند گو را دارند و قرن هاست نسل بشر تعریف و تمجید از خود و محصولش را یاد گرفته است. بپذیرید که در این سبک از بازاریابی شما پادشاه نیستید بلکه مخاطبتان پادشاه و نقش اول قصه تان است. شما باید مثل وزیری هوشمند بهترین راهکارها را به او پیشنهاد دهید و مطمئن باشید او به شما اعتماد خواهد کرد و هر زمان به محصول یا خدماتی از جنس محصول شما نیاز داشت حتما وزیر خود را انتخاب می کند که همیشه دلسوزانه و خردمندانه در کنارش بوده است.
1 دیدگاه دربارهٔ «مثال هایی از کاربرد موفقیت آمیز بازاریابی محتوایی»
بازاریابی محتوایی برای تراکتور و محصولات گرون هنوز هم مناسبه؟