ماجرا اینه که: چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید هرکدام از ما یک برند هستیم. مسئله این است که چه برندی؟ در چه زمینه ای و آیا این که یک برند خوب و قدرتمند و محبوب محسوب میشویم یا بالعکس یک برند بد، ضعیف و منفور؟ تصور کنید برای یک موقعیت شغلی درخواست می دهید و یا پیشنهاد قراری جهت آشنایی را به کسی میدهید اینکه شما در این درخواست موفق شوید و یک «بله» بشنوید یا شکست بخورید و جوابتان «نه!» باشد به میزان زیادی تحت تأثیر برند شخصی شماست. پس منطقی به نظر می رسد اگر ده دقیقه زمان بگذارید و این مقاله را که از منابع معتبری تهیه شده بخوانید تا بتوانید با اجرای برنامه هایی که به شما ارائه می شود یک برند شخصی قدرتمند برای خود بسازید و تعداد «بله» هایی که در زندگیتان خواهید شنید را افزایش دهید.
برندینگ شخصی چیست؟
احتمالا خیلی عجله دارید که زودتر به راهکار های ساخت برندسازی شخصی برسیم. اما لازم است در ابتدای کار خیلی کوتاه و خلاصه برند شخصی را تعریف کنیم. خب این واژه از دو قسمت تشکیل شده است: برندینگ و شخصی. پس در واقع با برندی سر و کار داریم که مرتبط با یک شخص است.
مطالعهی مقالهی برند چیست و چرا برندینگ مهم است؟ به فهم بهتر برندینگ شخصی کمک می کند.
همانطور که گفتیم برند به معنای هویت و شخصیت یک کمپانی است که خاص و ویژهی خود اوست و باعث می شود مردم با شناخت ویژگی های آن برند، او را از دیگران متمایز ببینند. برندینگ شخصی یا پرسونال برندینگ در واقع سرمایه گذاری روی شخص و نام شماست تا بتواند فضایی تعریف شده را در ذهن و قلب مخاطبینتان برای خود به دست آورد.
چطور خودتان را به مخاطبان و جهان بیرون معرفی می کنید؟
ارزش محوری شما چیست؟
اعتقادات و تفکرتان، ایده آل هایتان، کار و شخصیتتان در نگاه افرادی که شما را میشناسند به چه صورت است؟
مقصود این است که مخاطبین هدفتان شما و ارزش هایتان را بهتر و با رغبت بیشتری بشناسند.
و یک خبر خوب کوتاه: برند شخصی به شما کمک می کند تا با سرعت بیشتری به اهدافتان برسید چرا که شهرت و اعتبارتان را افزایش میدهد و مشتریان و کارفرمایان بیشتری را به سمت شما می کشاند و محرکه ای برای کسب و کارتان محسوب می شود.
حالا این آقا/خانم برند رو چطور بسازیم؟
زمان، دانش و توجه ملات ساخت برند شخصی است و مثل غالب ملات های دیگر به زمان و نگهداری نیاز دارد تا خوب ساخته شود و همچنین از آسیب و گزند و تخریب حفظ شود. در ادامه برایتان نکات کلیدی از دانش و روش ساخت برند شخصی را بیان کرده ایم.
1- اهدافتان را تعریف کنید
اول از همه سعی کنید اهداف بلند مدتتان را روی کاغذ بنویسید. به طوری که در چند جمله ی محدود و مشخص دقیقا بدانید که برای سال های آینده چه هدفی را دنبال می کنید. قرار است بهکجا برسید و وظایفتان در این مسیر چیست؟ دوست دارید شما را به چه چیزی بشناسند و ویژگی های شخصی و حرفه ای که می خواهید افرادی که برایتان مهم هستند شما را به ان ها بشناسند مشخص کنید.
ارزش های شخصیتی شما قسمت دیگری است که باید آن ها را تعیین کنید. مخاطبان مورد هدف شما با شنیدن اسمتان چه ارزشی در ذهنشان متبادر می شود
می تونی برای خودت یک سیر زندگی در نظر بگیری. نقاطی که متمایز و درخشانه در این مسیر رو بنویس. در بین تصمیمات، تجارب و اقداماتت مهمترین ها رو در بیار. از خودت بپرس چرا و چطور این مسیر رو زندگی کردی. دنبال علایق و استعدادها و توانایی هات بگرد. و چیزی که تو رو به سمت آینده ای که می خوای هدایت می کته از گذشته ات پیدا کن.
در گام بعدی سعی کن بفهمی چطور این مواردی رو که در گذشته پیدا کردی می تونه تو رو به اهداف، وظایف و احساسات و ارزش هایی که در زندگی داری برسونه. سعی کن به یک بیانیه 4 ردیفه برسی
- برای یک گروه مشخص از آدم های مورد هدفم
- من می خواهم با ارائه ی این موارد خود رو از دیگران متمایز کنم: ( ارزش هایی منحصر به فرد، به یاد ماندنی، پرمعنا)
- در میان تمام افرادی که تلاش دارند در این زمینه سرآمد دیگران باشند دوست داری در کنار چه کسی به عنوان بهترین افراد این حوزه ازت یاد کنند
- به خاطر این (مجموعه ای از مهارت ها، شخصیت، عادت ها، تمایلات، تجارب، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، اعتبار و …
2- ارزش ویژه برند خود را بسازید
سرمایه حاضر خود غافل نشوید. شما خواسته یا ناخواسته جلوه ای از خود را در ذهن انسان هایی که با آن ها در ارتباط بوده اید ساخته اید. باید تصمیم بگیرید حال که قصد کرده اید یک برند شخصی حرفه ای بسازید آیا می خواهید روی بنای قبلی به کار خود ادامه دهید و یا باید از پی برند شخصی تازه ای بنا کنید. در این بررسی شما مواد اولیه ای در دست دارید که شامل شناخت مردم از شما، ذهنیت آنها شامل تصور، احساس نسبت به شما و نگرشی که به شما دارند است و البته برداشت و مفهومی که ازقصه ی شما دارند.
در گام اول یک رزومه برای خود بسازید و هر چیزی از قبیل اعتبار نامه، تحصیلات، تجارب درخشان حرفه ای و یا شخصی و دستاورد هایتان را لیست کنید. بعد به سراغ ارتباطات و روابطتتان با افراد و سازمان ها بروید. با این کار می توانید سرمایه های اجتماعی خود را بسنجید و بتوانید آنها را افزایش دهید. بعد به سراغ سرمایه های فرهنگیتان بروید. در طول بلوغتان چه زمینه هایی توانسته اید تخصص کسب کنید.، تعاملات، سرگرمی ها، علایقی که شما را قادر می سازند تا بتوانید در محیط های مختلف کار کنید.
حالا به سراغ صفات و جزئیاتی بروید که می تواند به خوبی شما را شرح دهد. به دنبال صفاتی دقیق، جزئی و خاص باشید و از عباراتی عمومی و کلی بگذرید. هم صفات مثبت را در نظر بگیرید و هم منفی ها را.
به عنوان مثال به جای اینکه بنویسید «من یک معمارم که در دانشگاه هنر تحصیل کرده ام.» اینطور مدارج تحصیلیتان را بنویسید: «من مهندس معماری هستم که بیشتر مطالعات و پروژه هایم را در زمینه معماری مسکن متمرکز کرده ام و در این زمینه نیز خانه هایی که من طراحی و اجرا کرده ام رویکردی اجتماعی دارند و در عملکرد و ظاهر سعی بر احترام بر زیست و هویت شهری دارند. دانشگاه هنر جایی بود که من شخصیت و زندگی حرفه ای خود را پی ریزی کرده ام من آنجا با اندیشه های معماران مطرحی چون …. آشنا شدم و درباره ی هنر های مختلف دانش و تجربه کسب کردم و این موضوع خیلی به طراحی های من کمک کرده است چرا که…»
و در نهایت به آن چیزی که قصد دارید در برند شخصی خود بسازید فکر کنید. به عنوان مثال اگر می خواید خود را به عنوان یک مدیر توانمند و قابل اعتماد مطرح کنید که توانایی مدیریت یک تیم 50 نفره را دارد باید چه ویژگی هایی در شما وجود داشته باشد و این ویژگی ها توسط مخاطبین هدف شما درک شود؟
شاید برای این هدف نیاز باشد تا فردی مسلط و با دانش و به تبع آن توانمند در تصمیم گیری باشید. همچنین باید از مهارت های ارتباطی و کلامی خوبی هم برخوردار باشید. برای چنین شرحی از خود بهترین صفات را در قالب کلمات پیدا کنید.
حالا باید این مراحل مطالعاتی را که خودتان انجامش داده اید با نظرات دیگران ارزیابی و تکمیلش کنید. باید مطمئن شوید که آن چه از خودتان تصور کرده اید توسط دیگران نیز به همین شکل درک می شود و یا حتی بخشی از تصوراتتان نسبت به خودتان با واقعیت تفاوت دارد.
این کار را با کسانی شروع کنید که شما را از نزدیک می شناسند (اعضای خانواده، دوستان، همکاران، مدیرانتان و حتی پارتنرتان) و آن را با کسانی که به سختی شما را می شناسند ادامه دهید. دقت داشته باشید کسانی را انتخاب کنید که صادقانه به پرسش های شما پاسخ دهند. اگر بتوانید کسانی که شما را به نوعی رد کرده اند مثلا برای یک موقعیت شغلی و یا حتی یک قرار آشنایی جامعه آماری قابل اعتماد تری را ساخته اید.
3- روایت و داستان شخصیتان را بنویسید
یک برند تنها تصورات و کلمات پراکنده ای در ذهن مخاطبان نیست که به مرور زمان و طبق تجربه های پراکنده ای خود به خود شکل گرفته است. در حقیقت برند برساخته ای است که بر اساس یک داستان معنادار که خالقان آن برند سهم زیادی را در شکل گیری برداشتی نزدیک به آن در ذهن مخاطبان خود دارند. برند نیاز به توجه و زمان و تلاش داره برای ساخته شدن. مثل یک طرح قالی که گره به گره و رج به رج بافته میشه، گاهی حتی اشتباه میشه و باید چند رج رو باز کنی و دوباره ببافیش.
زمان هایی را در به یاد بیاورید که احساس قدرت و سرزندگی کرده اید، حس کرده اید اعتبار و اثرگذاری بسیاری دارید و توانسته اید یک بحران را به خوبی مدیریت کنید و نتیجه ای عالی بسازید. برند شخصی شما باید چنین شخصیتی را در ذهن مخاطبان شما ایجاد کند.
اگر در یک مصاحبه (مثلا مصاحبه کاری) به شما میگویند «کمی درباره ی خودت صحبت کن» نباید یک روخوانی از رزومهتان ارائه دهید. به جای آن سعی کنید یک داستان طراحی شده درباره ی خودتان بگوید که تجاربتان هم در آن گنجانده شده است.
یا موقعیتی را در نظر بگیرید که در یک مکالمه مهم مخاطبتان برای شروع یک مکالمه از شما میپرسد اهل کجایید؟ لطفا به عنوان پاسخ نگویید: «رشت» بلکه پاسخی بدهید که بدون آنکه صریحا صفاتی را درباره خودتان مطرح کنید بتواند شما را انسانی سخت کوش و تلاشگر و ماجرا جو معرفی کند، چطور؟ مثلا این پاسخ: «من در ییلاقات استان گیلان به دنیا آمده ام جایی که در نوجوانی به من این فرصت را داده تا در بکر ترین مناطق کوهنوردی و طبیعت گردی کنم و از نزدیک طبیعت بکر را تجربه کنم.»
فراموش نکنید برند شخصی شما اگر به صورت یک داستان روایت شود تاثیرگذارتر، باورپذیر تر، معتبر تر و در یاد ماندنی تر خواهد بود.
4- برندتان را مجسم کنید
شاید ترسناک به نظر بیاید اما باید پذیرفت که هر جمله و مکالمه ای از شما، چه در فضای واقعی چه مجازی خشتی است که بنای برند شخصیتان را در ذهن مخاطبین و بینندگانتان می سازد. انسان هایی را تصور کنید که ذهنشان نیاز دارد تا تعریفی از تمام آدم های اطراف خود داشته باشد و برای این تعریف اطلاعات و فضای محدودی دارد. پس از هر دیتایی استفاده می کند و خبر بد اینکه وقتی این تعریف شکل بگیرد نسبت به تغییر و اصلاحش مقاومت نشان می دهد.
برای مثال موقعیتی را تصور کنید که هنگام استراحت همکارتان از شما می پرسد «چه خبر؟» و شما در پاسخ می گویید «یک روز بد دیگه شلوغی، استرس، ترافیک، کارا پیش نمیره، مدیرا حالیشون نمیشه و…» با چنین پاسخی شخصیتی که در ذهن مخاطب از شما شکل می گیرد (علی رغم اینکه تمام گفته هایتان از نظر مادی صحت داشته باشد) اینگونه است: غرغرو، منفینگر، خودبین، حق به جانب و خستهکننده. در حالیکه در همین شرایط می شود در پاسخ اینگونه گفت: « امروز کلی وقت رو با الجبار توی ترافیک موندم ولی یه پادکست خوب راجع به حل مسئله به روش data driven گوش کردم و وقتی اومدم با بچه های تیم به اشتراک گذاشتم مطالبشو و سعی کردیم این رویکرد رو تو کارای شرکت پیاده کنیم. دارم تلاش می کنم توجه مدیرمون رو به اهمیت کارامون جلب کنم و متقاعدش کنم شرایط کاری رو بهتر کنه» دیدید تقریبا لب مطلب در هر دو پاسخ یکی است اما تاثیری که دومی روی مخاطب شما می گذاره احتمالا 180 درجه با جمله ی اول متفاوت خواهد بود.
برای موقعیت های مختلف یک سناریو طراحی کنید
باید بدانید در یک موقعیت رسمی چه طور خودتان را معرفی می کنید، چه اطلاعاتی و در قالب چه طور داستان و با چه ادبیات و نکات بارزی آن را طرح میکنید. در موقعیت های دوستانه چطور؟ این معرفی ها می تواند رابطه ها و موقعیت های فوقالعاده ای را برای شما بسازد. به دقت به آن بپردازید و طرح های آماده و تراش خورده ای را بسازید و جملاتی را برایش طراحی کنید و پس از آن منتظر موقعیت هایی باشید تا بتوانید از آن ها استفاده کنید. حتی موقعیت هایی را بسازید.
5- داستان برندتان را در موقعیت تعامل با انسان های مختلف قرار دهید
یک «media plan» تهیه کنید. این برنامه باید مشخص کند که چطور برندتان را در کانال های مختلف به دیگران منتقل می کنید. به شبکه های مختلف فکر کنید و برای هرکدام جواب مشخصی تعریف کنید: می توانید شبکه های مختلف را در سه دسته «paid media, share media , own media» تقسیم کنید.
احتمالا در این مراحل کمی حس ناخوشایندی داشته باشید چرا که باید درباره ی خودتان صحبت کنید و کمی فخر فروشانه یا خودپسندانه به نظر بیاید اما باید دقت کنید که قرار نیست مدام از خودتان تعریف و تمجید کنید بلکه قرار است به مخاطبینتان چیزهایی را ارائه دهید که برایشان جذاب است و به طور تلویحی و در مسیری طراحی شده برند شخصی خود را هم ارائه دهید.
6- شبکه سازی برای برند شخصیتان
درست است که کاری که شما قرار است انجام دهید برندینگ شخصی است؛ اما به هیچ وجه یک کار فردی نیست. بلکه باید افرادی را پیدا کنید که به داستان شما علاقمند باشند و به شما در رشد برندتان کمک کنند و مطالب و داستانتان را با دیگران به اشتراک بگذارند. با این کار شما به اعتبار برندتان اضافه می کنید و مخاطبین جدیدی به دست می آورید.
در این مرحله این گروه ها به شما کمک خواهند کرد: « Gatekeepers, Influencers , Promoters, Personal brand communities »
برای این سوال جواب پیدا کنید که چطور می توانید متحدانی برای خود زیر پرچم برند شخصیتان پیدا کنید. رابطهتان را با آنها تقویت کنید تا جایی که بتوانید یک درخواست کوچک ازشان داشته باشید. به عنوان مثال از آن ها بخواهید تا برای سخنرانی در جمعی که آنها مدیریتشان می کنند از شما دعوت کنند. با جمع هایی مثل کانون دانش آموختگان یک گروه تحصیلی شروع کنید و کم کم گروه های بزرگتری را هدف قرار دهید.
7- ارزیابی کنید و براساس آن برندتان را بازسازی کنید
اگر درگیر کمال گرایی هستید سعی کنید هر طور شده از آن خارج شوید. یک نقطه را برای اجرای برنامه ریزی مشخص کنید و با فرا رسیدن آن گام های اجرایی را بردارید. پس از مدتی عملکرد خود را باز بینی کنید و آن را با طرح مکتوبتان تطبیق دهید. بازخورد هایی را که ثبت کرده اید ارزیابی کنید و برنامه ریزیتان را بر اساس این موارد مورد بازنگری قرار دهید و آن را بهبود بخشید. بگذارید در زمان طی کردن مسیر برندتان ارتقا یابد.
با کسانی که به صداقتشان باور دارید صحبت کنید. از آن ها بخواهید تا نقاط ضعف و قسمت هایی از برند شخصیتان را که به نظرشان ضعیف است با شما در میان بگذارند. به عنوان مثال اگر قصد دارید تا پروژه ی ساخت یک مجوعه ی مسکونی را بگیرید چه چیزی می تواند در ذهن کارفرما او را از سپردن این پروژه به شما منصرف کند. برای ارتقای این ضعف برنامه بریزید. به عنوان مثال ممکن است شما در قسمت تبلیغات ضعف داشته باشید و یا ناشناخته به نظر برسید. می توانید با مشاوره با یک مجموعه برندسازی و تبلیغات برای پوشش دادن این ضعف برنامه ریزی کنید و ضرف مدتی مشخص آن را برطرف کنید.
یک مسئله یک راهکار!
تصور کنید یک خانم که جزء مدیران ارشد یک شرگت است قصد دارد تا به عضویت هیئت مدیری درآید اما یک مشکل وجود دارد. او در این راه رقبایی دارد که یک مزیت نسب به او دارند. آن ها دارای سوابق مدیریتی و عضویت در هئیت مدیره هستند اما خانم صدف چنین سابقه ای ندارد. برای همین او نیاز دارد تا روی پرسونال برند و سوابق مدیریتی اش کار کند.
راهکار: او باید روی سایر توانمندی ها و تجاربش کار کند. و در کنار آن مدتی در یک انجمن خیریه کاری داوطلبانه به صورت مدیریتی انجام دهد. چنین کاری را میتواند به راحتی پیدا کند و در کنار شغل خودش انجام دهد. به این صورت هم قسمت خالی رزومه اش را پر می کند و هم می تواند در مقیاسی کوچکتر تجارب مورد نیزا برای تصدی پست های مدیریتی را کسب کند. قطعا یک موقعیت درخشان برای او به حساب نمی آید اما انگیزه و توانمندی او را به خوبی نشان می دهد و ضعف خالی بودن چنین تجربه ای را در رزومه ی او به خوبی پوشش می دهد.
8- چند توصیه برای توسعه برند شخصی در فضای دیجیتال
الف- یک پروفایل کامل لینکدین داشته باشید
ب- یک بیانیه تعریف شخصی قدرتمند بسازید
پ- یک پروفایل سئوشده بسازید (مطمئن شوید که به راحتی در فضای دیجیتال قابل دسترسی هستید)
ت- زاویه دید منحصر به فرد خودتان را داشته باشید
ث- برنامه محتوایی دقیق برای اشتراک شبکه های اجتماعی خود بچینید
سوال: بیا در باره برند شخصی مورد علاقه تو حرف بزنیم. بهمون بگو کاراکتر چه کسی رو بیشتر از همه می پسندی و فکر میکنی اصلی ترین دلیلش چیه؟
منابع :